شهرام صولتی یه داداش داره...
.
.
.
.
.
.
.
به اسم شهرام نالنجی :))))
تو مغازه رفته بودم چیزی بخرم
یهو دختره اومد گفت ببخشید اقا سلام خدافظ دارین؟0_0
همه این شکلی شدن 0_o
یهو دختره گفت ای بابا چرا هیشکی نمیفهمه من چی میگم ؟
های بای منظورمه دیگه …
میگن افق شلوغه
معده دخترها بعداز مهمونی
نصف سیب
نصف موز
نصف استکان چایی
نصف نصف بشقاب برنج
نصف ژله
نصف شیرینی
حالا معده پسرها
پنج عدد سیب
شش عدد موز
یه سماور چایی
یه مرغ کامل
به اضافه کلی چیز دیگه….
جالب اینجاست که بعداز مهمونی
دخترها میگن
امشب زیادروی کردیم. رژییمم شکست
ولی پسرها میگن
جمعیت زیاد بود. روم نشد چیزی بخورم -___________-
دیروز یه اس ام اس اشتباهی به جای دوست دخترم فرستادم واسه زنم
توش نوشته بودم
عزیزم فردا به بهونه تعمیر ماشین از خونه میزنم بیرون تا شب با هم باشیم، بوووس!
داشت زندگیم ازهم میپاشید که یهو یاد جمله ” الکی مثلا” افتادم
تو پیام بعدی نوشتم الکی مثلا من دارم خیانت میکنم
اونم کلی خندید و الان زندگی جریان داره
زندگیمو مدیون مبتکر الکی مثلا هستم
الکی جون متشکرم