یکی از فانتزیام اینه که تو عروسی اقوام یهوووووووو داد بزنم :
.
.
.
.
.
.
“داماد چقدر انتره ، عروس ازون بدتره”
دکترم رفتم گفت سالمی??
. دلم برا? غروبها? ن?و?ورک تنگ شده،.
|
|\??
| ??>
| < |
خ?ل? وقته نرفتم اونجا،
تقر?با از وقت? به دن?ا اومدم??
لره با عینک دودی
تو خیابون خواهرشو می بینه
یه کشیده میزنه در گوشش!!!
میگه : نصف شبی داری کجا میری؟؟؟
خواهرش میگه :
داداش عینکتو بردار
لره عینکشو بر میداره
یکی دیگه میزنه و میگه :
از دیشب تا حالا کجا بودی؟؟؟؟????